به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در دهمین شب از برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما، به بازخوانی و معرفی سیره علمی و مبارزاتی مجاهد فاضل "شهید شیخ فضل الله نوری" با حضور "حجت الاسلام محمدصادق ابوالحسنی" پرداخته شد.
ابوالحسنی، عظمت علمی شیخ فضل الله نوری را یکی از نکات مغفول مانده زندگی شیخ شهید خواند و اظهار داشت: اگر در روایت داریم که "مدادالعلما افضل من دماء الشهدا"، آن شخصیتی که بین مدادالعلما و دماء الشهدا جمع کرد و قلمدان حقیقت را از خون سرخ قلب خود سیراب کرد، شیخ فضل الله نوری است.
وی با بیان اینکه شیخ فضل الله، سیاستمداری شناخته شده، اما فقیهی ناشناخته است، با اشاره به کلام بزرگان در خصوص ایشان گفت: محدث نوری از شیخ فضل الله به عنوان "مقتدای فقیهان برجسته" یاد میکند که "کوه علم است"؛ شهید مدرس از شیخ به عنوان "اعلم علمای وقت یاد" میکند. علامه امینی نیز ایشان را "شیخ الاسلام و المسلمین و برزگترین رهبر دینی در پایتخت" میخواند و بعد میافزاید "همانطور که موج، سیل آساست، امواج دانش و فضل و علم از عبارات شیخ شهید موج میزند".
ابوالحسنی ادامه داد: علاوه بر این، شهید مطهری در قضاوت تاریخی خود در مورد شیخ فضل الله، ایشان را "مجتهد مسَلَم العداله و عادل مسَلَم الاجتهاد" مینامد و خط بطلانی بر تمام تهمتهایی که ناجوانمردانه به شیخ میزنند، میکشد تا اینکه حضرت امام خمینی (ره) در مورد ایشان میفرماید "شیخ، مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه است".
این پژوهشگر تاریخ شیعه گفت: شیخ فضل الله نوری بیست سال در عتبات عالیات، فقه، اصول، تفسیر و حدیث کار کرد، اما پیش از اینکه به سامرا برود، رسالهای به نام "دُررُالتنظیم" تحریر میکند که در آن ۲۵ قاعده فقهی را در قالب ۵۰۱ بیت به نثر کشیده است؛ و نه تنها مبانی آن قواعد فقهی را که میگوید که به چالش با فقیهان قله پوی شیعه میپردازد و آراء شهید اول، شهید ثانی، ملااحمدنراقی را نقد میکند. به این ترتیب مشخص میشود که ایشان پیش از اینکه عازم عتبات شود، کتابهای مهم فقهی را کار کرده است و صاحب نظر است.
وی با اشاره به اینکه شیخ فضل الله در زمان تحریر رساله "درر التنظیم" فقط ۲۰ سال داشته است، خاطرنشان کرد: شیخ در جوانی خودش را پیدا کرد، زود حرکت کرد و زود به مقصد رسید. چنین شخصیتی میتواند برپای استقلال و تمامیت ارضی ایران بایستد، چون به خودباوری رسیده است.
به گفته ابوالحسنی، یکی از ویژگیهای ممتاز شیخ فضل الله نوری، زمان شناسی، جریان شناسی، رجال شناسی، غرب شناسی و به معنای عمیق خودش دانش دشمن شناسی است.
وی افزود: این خیلی مهم است که یک عالم دینی بداند درد و دغدغه اصلی زمانه اش چیست؛ دقیقا درکجا ایستاده، باید کدام افق را پیش رو داشته باشد؛ کدام حقیقت را فریاد کند و حنجره پاسخگوی کدام نیاز زمان باشد. شیخ فضل الله نماد بارز این جریان است.
این مدرس علوم دینی شیخ شهید را دارای درک روشنی از زمانه خویش دانست و ادامه داد: ایشان بصیرتمند زمانه خودش بود. مانند دیده بانی بیدار در رصد خانه معرفت مستقر بود؛ اوضاع را در نظر میگرفت و براساس همان حرکت علمی، فرهنگی و سیاسی خودش را بنا مینهاد.
وی گفت: یکی از مخالفان درجه یک شیخ فضل الله، ناظم الاسلام کرمانی است. او میگوید یک روز به نزد شیخ رفتم و گفتم "ملای سیصد سال قبل به درد نمیخورد". شیخ خیلی سریع پاسخم را اینگونه داد که "ناظم الاسلام خیلی دور رفتی! ملای سی سال قبل هم دیگر به درد امروز نمیخورد؛ عالم و ملای امروز اول باید عالم به مقتضیات وقت باشد و دوم اینکه مناسبات دولتها را بداند"؛ یعنی اصول سیاست بین المللی دستش باشد و راجع به مسائل جهانی نیز نظر داشته باشد؛ جهان تشیع را ببیند که به حمدلله فقهای شیعه در تاریخ درخشان عمل کرده اند.
ابوالحسنی با اشاره به نقل دیگری بیان داشت: شیخ فضل الله به دو تن از دانشمندان وقت، یکی مرحوم نجم الدوله و دیگری علامه محمد قزوینی ـ که از وی به عنوان بنیان گذار شیوه علمی و پژوهشی جدید دانشگاهی در تاریخ معاصر یاد میکنند ـ و از شاگردان شیخ هم بودند، میسپارد که جراید مهم اروپایی را برای ایشان ترجمه کنند؛ به خصوص مطالبی که در خصوص اسلام و ایران است؛ لذا یکی از موفقیتهای شیخ در مشروطه که توانست قویتر از همه عمل کند، آینده را بخواند و پیشگویی هایش درست درآمد، این است که هم زمان شناس است هم رجال عصر را میشناسد؛ هم جریان شناسی میداند و هم اینکه عمیقا با فرهنگ غرب آشناست.
وی افزود: کلامی از شیخ شهید هست که عبارت "مکاتب الحادی" را برای مکاتبی مانند سوسیالیست یا ناتورالیست نام میبرد و میگوید که اینها اهداف و اغراضشان چیست و بالمره چه اغراضی نسبت به اسلام دارند؛ لذا من معتقدم که شیخ الگو هست و اگر در مشروطه توانست زوایای ظریف حادثه مشروطه را ببیند و دقیق بداند که خط حرکت استعمار چیست و کدام رجال وجیه المله هستند و کدام یک عناصر نفوذی هستند، ناشی از جریان شناسی شیخ بود.
این پژوهشگر تاریخ شیعه با بیان اینکه شیخ فضل الله ۲۵ سال در کانون تحولات سیاسی بوده است، خاطرنشان کرد: ایشان قلب مرجعیت شیعه در تهران است. ما یک مرکز مدیریت شیعه را داریم که در نجف اشرف است و یک آوردگاه نهضتهای معاصر است که در تهران مستقر است؛ لذا این خلأ و فاصله باید پر شود. چون کسی که مدیریت یک نهضت را برعهده دارد باید در لحظه شبهات را پاسخ داده و نسبت به مسائل مختلف واکنش نشان دهد.
وی افزود: مثلا مرحوم شیخ مجاهد این خلأ را با پوشیدن لباس رزم در تهران و حضور مستقیم در جبهههای جنگ پر کرد؛ مرحوم میرزای شیرازی هم این خلأ را با بازوی پرتحرک خودش شیخ فضل الله نوری پر میکند؛ لذا حاج آقا رضی شیرازی، ازعلمای تهران نقل میکند که روزی در دهه پنجاه به خدمت آیت الله سیستانی رسیدم؛ ایشان برگهای را که از کهنگی زرد شده بود با امضای مرحوم نوری به من نشان داد که در همان بحبوحه نهضت تنباکو این نامه را نوشته بود و در یک صفحه اخبار و اطلاعات مهم آن اتفاقات را در تهران منعکس کرده بود.
ابوالحسنی گفت: وقتی دربار و عناصر استعماری، شایعه میکنند که این حکم میرزای شیرازی ساختگی است، در جلسهای با امین السلطان، شیخ فضل الله دست خط اصلی میرزای شیرازی را در رو میکند؛ آنها متعجب میشوند و به شیخ میگویند این دست خط را از کجا دارید؟ میگوید خود میرزا مستقیما برای چنین روزی برای من فرستاده است و تا در جریان تحریم تنباکو، شیخ تلگراف نمیزند و ملغی شدن این قرارداد را به میرزا خبر نمیدهد میرزا حکم را ملغی نمیکند.
وی خاطرنشان کرد: اصلا میرزای شیرازی میگفت شیخ فضل الله نفس من است؛ خود من است و میفرمود بین من و او غیریتی نیست؛ لذا انگلیسیها و استعمارگران در جریان مشروطه فهمیدند چشم بیدار مرجعیت شیخ فضل الله است و تلاش کردند تا بین شیخ فضل الله و برخی علمای نجف شکاف بیندازند. اینجاست که دستها و دسیسهها به کار گرفته میشود تا چهره شیخ را منکوب کند.
ابوالحسنی با اشاره به این فرمایش امام راحل که "اگر تهذیب نباشد، علم توحید به درد نمیخورد؛ چرا که شیخ فضل الله نوری را یک روحانی محاکمه کرد"، گفت: نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم خطر شیخ ابراهیم زنجانیها در تاریخ است. اینکه روحانی نماهایی در لباس روحانیت، قصد به حاشیه راندن روحانیت اصیل را دارند.
وی افزود: ریشه تیربینی شیخ شهید در جریان شناسی و زمان شناسی او نهفته است؛ باید اذعان کرد که عمده اختلاف بین علمای مشروطه خواه و مشروعه خواه در اصل مبانی دین نیست؛ چرا که هردو از شاگردان میرزای شیرازی و اهل تقوا هستند، اما بر سر اصل ماهیت مسائل روز اختلاف دارند؛ لذا به فرمایش آیت الله بهجت، صاحب عروه گفته است که نزاع ما با علمای مشروطه خواه کبرَوی نبود، بلکه صغرَوی و موضوعی بود چراکه آنها هم دغدغه دین داشتند.
این مدرس حوزه با بازخوانی جریان شناسی مشروطه گفت: در این دوران، یک جریان اسلام گرا فعال است که دو شاخه دارد؛ یکی اسلام گرایان مشروطه خواه که در رأس آنها مرحوم آخوند خراسان است؛ جریان دیگر، جریان مشروعه خواهان هستند که در رأس آنها آیت الله شیخ فضل الله نوری، حاج ملاعلی زنجانی و میرزا حسن آقا مجتهد تبریزی و مرحوم صاحب عروه قرار دارد. اما جریان دیگری هم هست که با اینکه داعیه مشروطه خواهی دارد، اما غربگراست و شیخ ابراهیم زنجانی که حکم قتل شیخ فضل الله را صادر کرد، از این جریان است.
وی افزود: شیخ فضل الله کانون مبارزه خودش را شیخ ابراهیم زنجانیها و تقی زادهای قرار داد که معتقد بود باید از فرق سر تا نوک پا غرب زده شویم. اما در اثر تبلیغات و جنجالها عدهای سعی کردند پای علمای مشروطه خواه را به نزاع شیخ فضل الله با تقی زادهها باز کنند.
ابوالحسنی با بیان اینکه شیخ فضل الله نه تنها مستبد نیست، یک انقلابی عصر استبداد و اصلاح گر عصر مشروطه است، اظهار داشت: بارزترین وجهه مبارزه با استبداد نهضت تنباکو است، که شاگرد ویژه میرازی شیرازی، یعنی شیخ فضل الله کباده ریاست میکشید و سر استبداد ناصرالدین شاه را به دیوار میکوبد و کار به جایی میرسد که همسر و دربار ناصرالدین شاه علیه او شوریدند.
وی افزود: شیخ فضل الله بعد از نهضت تنباکو، با امین السلطان، صدراعظم ناصرالدین شاه بابت وامهای کمرشکنی که از روسیه میگیرد، مقابله میکند تا عزل میشود. سپس به سراغ نهضت عدالتخواهی صدر مشروطه میرود و در مقابل عین الدوله میایستد. وقتی آن طلبه ـ سید عبدالحمید ـ به شهادت میرسد در مسجد جامع تحصن میکند؛ عین الدوله پیام میدهد که متفرق شوید وگرنه برخورد میشود که شیخ با او تندی میکند؛ و سپس به مهاجرت کبری میرود و در قم در حرم حضرت معصومه (س) از سردمداران آغاز نهضت عدالتخانه میشود که بعدا به نام مشروطه رقم خورد؛ با این حال وقتی شیخ به این جریان انتقاد میکند خیلی از عناصر سکولار به او میتازند. اینجاست که تحصن سفارت انگلیس به راه افتاد و قریب به ۱۴ هزار نفر عناصری که ساده اندیش بودند جمع شدند.
این کارشناس تاریخ گفت: بر همین اساس سفارت انگلیس عنوان اسلامی عدالت را به مشروطه تغییر میدهد. در واقع عبارت مشروطه چندپهلوست. در دست خط مظفرالدین شاه، قید اسلامی را به کمک عناصر مخفی و کاردار سفارت انگلیس به مجلس شورای ملی تبدیل میکنند و افتتاح مجلس را هم که قرار بود نیمه شعبان باشد به سه روز بعد موکول میکنند که مبدأ اسلامی نداشته باشد.
وی ادامه داد: در جریان تدوین قانون اساسی مشروطه عدهای در مجلس به شیخ میگویند که تا احکام اسلامی را کنار نگذارید اروپا از ما خوشش نمیآید؛ که شیخ میگوید علی الاسلام و السلام؛ لذا شیخ با عدالتخواهی و کنترل استبداد اصلا بد نبود که هیچ، خودش پیشگام آن بود، ولی میگفت من مشروطه اسلامی و مشروطه مشروعه را میخواهم.
ابوالحسنی در خصوص مخالفت برخی علما با اندیشه شیخ فضل الله نسبت به مشروطه مشروعه و عدم همراهی آنها، با بیان اینکه علما همراه بودند، ولی به تدریج بعضا صف آنها از هم جدا شد، گفت: علمای نجف علی رغم نامه درخواست مردم برای پیوستن به قیام، امتناع نمیکردند تا اینکه شیخ فضل الله به علمای نجف نامه نوشت که این غائله ختم نمیشود مگر اینکه شما وارد میدان شوید و آنها هم آمدند. اما به مرور شیخ را به عنوان طرفدار استبداد جا زدند. شیخ در یک دوراهی اجباری قرار گرفت که یا باید تقی زادهها و سفارت انگلیس را میپذیرفت یا همین نظام قاجاریه فاسد را و ایشان در واقع دفع افسد به فاسد کرد.
وی تصریح کرد: مگر از شهید مدرس ضداستبدادترهم داریم؟ او درجریان انقراض نظام قاجاریه و رأی به پهلوی در مجلس، محکم از احمدشاه مقابل پهلوی دفاع کرد و گفت باید بماند و انقراض قاجار غیرقانونی است! در حالیکه او خودش در جریان مشروطه بود، ولی در بزنگاه که باید واقعیت بین باشد، قاجاریه را به پهلوی ترجیح داد.
ابوالحسنی بیان داشت: لذا در واقعه مشروطه نیز کسی که تا آخر بر سر موضعش ایستاد و پیشگویی هایش هم درست درآمد شیخ فضل الله بود. یعنی اگر در ۱۲۸۸ شمسی اعدام شیخ صورت گرفت، در ۱۲۹۹ از دل مشروطه سکولار، سلطنت پهلوی درآمد و همان کسانی که داعیه دار مبارزه با شاه و شاهنشاهی بودند، تغییر موضع داده و مدعی شدند که مذاق ایرانی به شاه و شاه بازی خو کرده و اصلا این مملکت را باید شاه اداره کند و بسیاری از مشروطه خواهان تندرو که دستشان به خون شیخ آغشته بود، در حکومت پهلوی به مقامات رسیدند.
این کارشناس دینی با اشاره به پیش بینی شیخ فضل الله که گفته بود امروز نوبت من است، فردا به سراغ شما میآیند، گفت: سر سال با اختلاف چند روز برخی مشروطه خواهان طراز اول را کشتند. سید عبدالله بهبهانی را در خانه اش ترور کردند و سید محمد طباطبایی را به انزوا کشاندند.
وی افزود: قضایای مشروطه بسیار سخت و پیچیده بوده است. بزرگترین خیانت را کسانی کردند که بین شیخ شهید و آخوند خراسانی جدایی انداختند. اتفاقا آخوند خراسانی وقتی خبر فتح تهران را میشنود نامه میزند که مراقب جان شیخ فضل الله باشند، ولی تلگراف او را پنهان میکنند و شیخ را به دار میآویزند. نقل است که آخوند خراسانی بعد از شهادت شیخ، همین تقی زاده را تکفیر سیاسی میکند به طوری که مجبور به فرار از ایران میشود.
ابوالحسنی بااشاره به شایعه مخالفت شیخ فضل الله نوری با تأسیس مدارس جدید بیان داشت: یکی از تهمتهایی که امروز بسیار در مورد شیخ مطرح است، این است که ایشان مخالف مدارس جدید بوده است؛ در حالی که در کتاب "رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل الله نوری" به قلم آقای محمد ترکمان، فتوای شیخ شهید در تأیید مدارس جدید به چاپ رسیده است.
وی خاطرنشان کرد: شیخ فضل الله از مدارس جدید به عنوان "خیر جاری" یاد کرده است و اتفاقا صدتومان نیز به این کار خیر کمک میکند؛ در حالی که امروز به ایشان این تهمت را میزنند که ایشان مخالف تحصیل زنان در مدارس جدید بوده است.
گفتی است، ضیافت عنوان ویژه برنامهای است که سی شب در ماه مبارک رمضان، با اجرای سیدعلی قوامی نود دقیقه پیش از افطار از شبکه قرآن ومعارف سیما پخش میشود.